جدول جو
جدول جو

معنی بایکت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

بایکت کردن
(مُ نَ قَ)
تحریم کردن ارتباط با کسی چنانکه از گفتگو کردن با او خودداری داشتن، یا از تاجر جنس نخریدن یا با خانواده ای آمد و رفت نداشتن.
لغت نامه دهخدا
بایکت کردن
تحریم کردن ارتباط با کسی، یا از تاجر جنس نخریدن
تصویری از بایکت کردن
تصویر بایکت کردن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بیعت کردن
تصویر بیعت کردن
عهد بستن، بیعت بستن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بادکش کردن
تصویر بادکش کردن
در طب قدیم کوزه انداختن به بدن بیمار، حجامت کردن، هوای داخل استکان یا ظرف دیگر شبیه آن را به وسیلۀ حرارت گرم کرده و دهانۀ آن را روی پوست بدن بیمار می چسباندند تا جریان خون را سریع تر کند، این عمل بیشتر در بیماری های حاد ریوی، کمر درد و پهلو درد صورت می گرفت
فرهنگ فارسی عمید
(مُ)
نرم کوفتن. نرم ساییدن: ادقاق، باریک کردن آرد. دقیق کردن آرد باریک کردن آرد. (منتهی الارب). نرم کردن. تدقیق. (دهار)
لغت نامه دهخدا
(مُ)
کشیدن خون را بسوی جلد بوسیلۀ بادکش یا شاخ یا استکانی که هوای آنرا بیرون کرده باشند، با مکیدن یا سوختن پنبه و یا چیز دیگر در آن، گوشت میان بغل و بن پستان. گوشت پستان. ج، بآدل. (منتهی الارب). و رجوع به بأزله شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از بادکش کردن
تصویر بادکش کردن
بادکش گذاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بیعت کردن
تصویر بیعت کردن
پیمان کردن دست دادن عهد کردن با پیمان دوستی بستن با
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
آرام کردن توشتاندن خاموش کردن آرام کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
Bank
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
Silence
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
mettre en banque
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
faire taire
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
hacer banco
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
silenciar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
menabung
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
bankieren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
doen zwijgen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
चुप कराना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
ฝากเงิน
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
fare banca
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
silenziare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
lokować w banku
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
silenciar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
fazer banco
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
沉默
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
存款
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
uciszyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
змусити мовчати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
класти гроші в банк
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
zum Schweigen bringen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
bankieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
молчать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بانک کردن
تصویر بانک کردن
делать ставки
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ساکت کردن
تصویر ساکت کردن
membungkam
دیکشنری فارسی به اندونزیایی